تیلور سوییفت تا حالا هیچ ترک شماره ۵ی منتشر نکرده که باعث یک «قشقرق جمعی» نشود؛ اما «The Fate of Ophelia» دارد روی اعصاب ها در سطحی تازه بازی میکند. این قطعه همزمان با رکوردشکنی آلبوم The Life of a Showgirl در استریم ها منفجر شد، اما خیلی زود به قطبی ترین و بحث برانگیزترین لحظه ی آلبومی تبدیل شده که در باقی بخشها دقیقاً میداند دارد چه میکند.

دلیلش هم ساده است: این آهنگ شبیه تلاشی از سوی سوییفت برای رسیدن به نوعی «سنگینی و عمق» است که انگار خودش هم واقعاً به آن باور ندارد.
Showgirl در ۲۴ ساعت اول انتشار، تمام رکوردهای استریم را درنوردید، رکورد شخصی خود سوئیفت را شکست، بزرگترین دبیوی پاپ سال را رقم زد و در اسپاتیفای، اپل موزیک و هر پلتفرم دیگری یکه تازی کرد.
در حالیکه در جاهایی از این آلبوم، لحظاتی میبینیم که از نظر عاطفی اصیل و باورپذیر هستند، «The Fate of Ophelia» بیشتر شبیه یک نمایش است؛ یک نمایش ادبی، یک نمایش شکسپیری، یک نمایش «آکادمیک»، هر عنوانی میخواهید رویش بگذارید.
اینجاست که آهنگ میلنگد: سویفت اسم اوفلیا را میآورد، بدون اینکه واقعاً علاقه ای به خودِ اوفلیا نشان بدهد. در هملت، اوفلیا عاشق مردی نابغه اما در حال فروپاشی ذهنی میشود، بین وفاداری و اندوهش تکه تکه میشود، به جنون میرسد و در نهایت خودش را غرق میکند.
تراژدی او کوچکترین جنبه ی نمایشی ندارد؛ عریان، تلخ و از نظر روان شناختی پیچیده است. سوئیفت تصویرها و نمادها را قرض میگیرد، اما پای «شرط ها و بهای» آن نمیایستد. او ایده ی اوفلیا را به عنوان میان بری برای نشان دادن شکنندگی به کار میبرد، بدون آنکه با خشونت و بی رحمی داستان این شخصیت روبه رو شود.
بدتر از آن اینکه چون او حالا کاملاً در «دورهی عمیقاً عاشق، در آستانهی نامزدی» خود است، این استعاره حتی توخالیتر به نظر میرسد.
طرفدارها مشکلشان این نیست که ارجاع را نمیفهمند؛ مشکل این است که نمیفهمند چرا سوییفت فکر میکند این ارجاع در این مقطع از زندگی اش به او مربوط است. این ناهماهنگی لحن بخشی از مشکل است. در Showgirl او از یک طرف در «Actually Romantic» به شکل بازیگوش و با اعتمادبه نفس جنسی درباره ی «خیس شدن» میخواند و پنج ترک بعد میپرد وسط یک تراژدی الیزابتی غرق شدن.
برای مطالعه مقالات بیشتر از این دست برروی مگفای کلیک کنید.
چنین جهشی نیاز به یک لنگر عاطفی دارد که هیچوقت به ما نمیدهد. به جای اینکه عمیق به نظر برسد، شبیه این است که دارد سعی میکند به زور یک وزنِ «دانشگاهی و جدی» به آلبوم تحمیل کند و در نهایت همین باعث میشود خود آلبوم غرق شود (اشارهی عمدی به اوفلیا).
چرا فشارِ «ترک شماره ۵» عیب ها را بلندتر میکند
اگر این قطعه هر جای دیگری از آلبوم قرار میگرفت، شاید بهعنوان یک آزمون و تجربه ی جالب فقط آرام آرام از کنار گوشمان رد میشد. اما ترک ۵ «افسانه» دارد. جایگاه مقدس است. همان جایی که قرار است «ویرانی و دل تکاندن» اتفاق بیفتد. طرفدارها وارد آلبوم شدند با این انتظار که چیزی در حوالی «All Too Well»، «Delicate» یا «You’re On Your Own, Kid» بشنوند. اما در عوض، یک مونولوگ شکسپیری پیچیده در گیتار آرام نصیبشان شد.
این نرمی و ملایمت قطعه در نهایت شبیه این است که تیم تولید دارد تلاش میکند با ترفندهای تنظیم و صدا، مفهومی را نجات بدهد که هیچوقت کاملاً شکل نگرفته است.
این قطعه مثل معادل موسیقایی برق انداختن و پرداختن چیزی است که در هسته ی خودش قابل نجات نیست؛ فرقی ندارد چقدر ظریف آن را سنباده بزنی یا چقدر رویش زرق و برق بچسبانی. حتی اگر آن را در الماس و دیور هم بپیچی، ایده ی مرکزی هنوز درست «نمینشیند».

و بخش عجیب ماجرا این جاست: فقط تیلور سوییفت است که همین لحظه ها را هم تبدیل به طلا میکند. او یک کیمیاگر پاپ است. ترک هایی که میتوانستند آلبومِ هر هنرمند دیگری را از پا دربیاورند، به محض اینکه او به آنها جان میدهد، مستقیم به شماره ۱ میرسند. آهنگ هایش آن قدر سریع و آنقدر مکرر رکورد میشکنند که نوشتن درباره ی هر دستاورد تازه، کم کم دارد تکراری و بینمک میشود.
پس چرا ترند شده است؟ چون سردرگمی از تحسین، سریع تر ترند میشود.
تناقضها ـ بین استعاره و موسیقی، بین ارجاعات و زندگی واقعی اش، بین تراژدی و خوشبختیِ فعلی اش ـ موتور اصلی این همه بحث و جدل اند. مردم سر این بحث نمیکنند که آهنگ «چه معنایی دارد»، بلکه سر این بحث میکنند که اصلاً «آیا خودش میداند چه معنایی دارد یا نه».
همین است که «The Fate of Ophelia» را به بدفهمیده شده ترین ترک آلبوم تبدیل میکند؛ نه به این خاطر که زیادی عمیق است، بلکه چون بیش از حد تلاش میکند عمیق باشد. آهنگ زیباست. فضاساز است. اما در عین حال، اولین بار در Showgirl است که سوییفت شبیه کسی به نظر می رسد که دارد نقشی را بازی میکند که خودش هم آن را کامل نمیفهمد.
برای مطالعه ترانه Wuthering Heights چارلی ایکس سی اکس کلیک کنید.

